آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

چی بگم والله

سلام یدونه من آدرینای من بد قلق شدی!نمیدونم آرسام باعثشه یا مهد؟! قبل از اینا همیشه به حرفام گوش میدادی.اما الان وقتی ازت یه چیزی میخوام میگی خودت بیار یا خودت برو و یا........... میری مهد اما به سختی.گریه میکنی التماس میکنی دیرتر بری یا نری.دلم آتیش میگیره اما اگه کوتاه بیام زحمت 1 ماهمون از دست میره. تو این مدت شبها از 8:30 نهایت تا 10 خوابیدی و صبحها هم بهتر بیدار میشی. چند وقتی هست با بابا میری مهد.من دیگه نمیبرمت. ظهرها هم یا بابا میاد دنبالت یا بابای آرا جون. روزهایی که مهد نداری خیلی خوشحالی......معلومه تنبلی ها. هی میگی مامان من چقدر دیگه باید برم مهد بسه هر چی یاد گرفتم! یه وقتهایی هم یواشکی...
13 دی 1393
1